
در ابتدای عرایضم، عرض می کنم که این فرمایشات و دیگر فرمایشات!!! البته که سیاسی نیست و کمترین بوئی از قرمه سبزی بدون گوشت ( و طبیعتا" بدون بوی مطبوع گوشت) نیز نمیدهد و نخواهد داد. چرا که ما از سیاست سر در نمی آوریم و نمی خواهیم هم سر در بیاوریم و بقولی مال بد بیخ ریش صاحبش!
امّا بعد از این مقدمه واعتراف، که برای همه نوشته هایم صادق است، باید گفت برخی چیزها در جامعه هست، که آدم را یاد جریان بید و باد می اندازد.
حال و اوضاع برخی آدما در این مملکت، بیشتر از حتی محصولات زراعی، که به متغیرهای آب و هوائی وابسته است، به متغیرهائی وابسته است که هر کدام نیز به متغیرهای بسیار دیگری وابسته است و .... حال برای اینکه میزان و بالانس زندگی این آدمهای مثل بید، که کم هم نیستند بدستشان بیاید، این عزیزان، باید « ثابتها» را پیدا کنند ( که البته علمی آنهم همین است). شواهد حکایت از ناکامی این اکثریت ) لطفاً برداشت سیاسی اکیداً ممنوع!) در پیدانمودن آن ثابت هائی که می خواهند این متغیرها را به آن وابسته کنند، می باشد.
از اینروست که عده ای از مردمان این سزمین کهن، دچار« سرریز فرهنگی » شده اند و بعنوان مثال، برای اینکه اجاره بهای منزل کرایه ای خود را پیش بینی کنند، از اخبار و تفاسیر انواع و اقسام خبرگزاریها و رسانه ها گرفته تا بحث های داغ سر کار و مجلس های مختلف و ... استفاده می کنند ولی هیهات از موفقیت!
از طرف دیگر برخی که مثل درختان استوار می مانند، به این بادها نمی لرزند و اصلاً کاری به این ندارند که در این مملکت چه می گذارد؟ راحتِ راحت، عین خیالشان نیست که چه کسی چه میگوید؟ و فلان مسئول و برنامه ریز، چه برنامه ای را می خواهد اجرا کند. انگار هیچ تأثیری برای او و برنامه هایش ندارد و جالب این است که اکثر اوقات در کارها و برنامه هایش، موفق است!
حال کجای کار مشکل دارد؟ الله اعلم!
بقول معروف، ما که رفتیم باغ ،درخت بید بکاریم، آنقدر بید، بید، که دیگه جای بید ما نبید!!!!
حال با این تفاسیر، نظر شما چیست؟ و شما عضو کدام گروهید؟
0 Comments:
Post a Comment
<< Home